همچون کاسه ایم بر سر آب . رفتن کاسه بر سر آب به حکم کاسه نیست ، به حکم آب است . گفت این عام است الا بعضی می دانند که بر سر آبند و بعضی نمی دانند. ( فیه ما فیه – مولانا )
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آنکه تدبیر تامل بایدش
نگران چه باشم مهتاب ...! دیگر فقط گاهی ... دلتنگی ام را احساس می کنم .. همین . بریده ام . می خواستم بیایم تمام زندگی ام را بگذارم و بروم .. همه چیزی را که مدام به اسم زندگی توی دست و پاست ... نخواستی یا نخواستم مه...تاب! . حالا فقط امیدوارم ، فقط امید وار ....