سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش میراثى است گزین و آداب ، زیورهاى نوین جان و تن و اندیشه آینه روشن . [نهج البلاغه]
 

 
   

غزل.....این بار با گریه و دلتنگی - بسوز... این همه آتش سزای توست
 
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:607
 

ایدین :: 84/1/21::  1:10 عصر

پرنده نیستم
تا در هوایت پرواز کنم
پری نیستم
تا در رویایت شنا کنم
پرپرم کن
شاید باد
راه خانه ات را به من نشان داد
.

مثل آوازهای عاشق تو در گلویم اگر قناری نیست
از غم غربت است همسایه! در قفس خواندن افتخاری نیست

صحبت از میله های معروف است، یک نفر خواب آسمان می دید
غافل از اینکه زود می میرد برکه ی کوچکی که جاری نیست

عشق یک اتفاق تکراری ست مثل «سیب از درخت می افتد»
مثل سیب از درخت... اما نه! عشق محصول بی قراری نیست

کار حوا نبود شاید هم آدم از روز اول عاشق بود
[صحنه سازی بس است، یک جمله] در من احساس شرمساری نیست!

من شبیه پرنده ای بودم، به هوای تو پر زدم تا عشق
بعد از آن تازه باورم شد که آسمان عکس یادگاری نیست

ماجرا ساده است باور کن، مثل فال تمام کولی ها
 تو به فنجان من*... [نه، گریه نکن! این غزل جای سوگواری نیست]

آخر داستان ما مثل همه ی قصه های تکراری
ایستگاه قطار، یک چمدان... راستی این که بدبیاری نیست؟

خواستی بعد از این خودت باشی، به سلامت برو، خداحافظ
قهرمان تو زنده می ماند، زخم این دشنه نیز کاری نیست

* «قهوه ات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمی گنجم»


موضوعات یادداشت

::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

32505

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
غزل.....این بار با گریه و دلتنگی - بسوز... این همه آتش سزای توست
::لوگوی دوستان::































::لینک دوستان::
آتش عشق
موازی
عاشق
سرزمین کتاب
خورشید خانم
قاصدک
پایگاه ادبی خزه
گلناز
سخن
واژه
کلاغ
دوات
ادبکده
دانلود موسیقی
شاعرانه ی دختر خاکی
ایران کلیپ
کلیپ پارت
انجمن نمایش عروسکی داول
معلم
فال حافظ
ایران فال
::آوای آشنا::
::نوای سوختن::
::اشتراک::
 
::وضعیت من در یاهو::
::آرشیو::
::طراح قالب::