سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و یکى از یاران خود را فرمود : ] بیش در بند زن و فرزندت مباش که اگر دوستان خدایند ، خدا دوستانش را ضایع ننماید ، و اگر دشمنان خدایند ، ترا غم دشمنان خدا چرا باید ؟ [نهج البلاغه]
 

 
   

عقاب - بسوز... این همه آتش سزای توست
 
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:718
 

ایدین :: 84/1/26::  6:18 عصر

این روزها عجیب وامانده ام در کار خویش نازنین ! به هر کنجی که نظر می کنم گمشده خویش را می جویم . اما چه سود که خیال است این !

پندار لحظه ای آسوده ام نمی دارد . پندار ... همیشه سخت ترین و شیرین ترین لحظات زندگی آدمی با پندار رقم خورده است . پندار آسودگی !

نمی دانم به کجا خواهم رسید فقط این را باور کرده ام که برای خویش باید زیست .

« چند بار دام بربستی و امید برنهادی تا دستی یاری دهنده ، کلامی مهر آمیز ، نوازشی یا گوشی شنوا به چنگ آری ؟ چند بار دامت را تهی یافتی ؟ از پای منشین ! آ«اده شو تا دیگر بار و دیگر بار دام باز گستری »

آه .. ای مارگوت بیگل عزیز نمی دانی چقدر زمزمه هایت فرسایش روح مرا درمان می کنند ؟

عقاب رویاهایم در آسمان پندار بی انتهایی حیران است و هر که حتی برای یک روز ، فقط یک روز عقاب شده باشد می داند من از چه حرف می زنم .


موضوعات یادداشت

::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

32616

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
عقاب - بسوز... این همه آتش سزای توست
::لوگوی دوستان::































::لینک دوستان::
آتش عشق
موازی
عاشق
سرزمین کتاب
خورشید خانم
قاصدک
پایگاه ادبی خزه
گلناز
سخن
واژه
کلاغ
دوات
ادبکده
دانلود موسیقی
شاعرانه ی دختر خاکی
ایران کلیپ
کلیپ پارت
انجمن نمایش عروسکی داول
معلم
فال حافظ
ایران فال
::آوای آشنا::
::نوای سوختن::
::اشتراک::
 
::وضعیت من در یاهو::
::آرشیو::
::طراح قالب::