فروتنی زیور دانش است . [امام علی علیه السلام]
 

 
   

کبوتران به گل نشستند - بسوز... این همه آتش سزای توست
 
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:5
 

ایدین :: 83/12/22::  7:24 عصر

 

خیلی وقت است که کبوتران مبتلای زمین اند !

شوق آسمانی شان را بام دزدیده ـ دانه می چینند ، آب می نوشند .

و دیگر شوق پرواز ، در بالهایشان رنگ کهنگی گرفته است

آن ها حتی مثل قدیم با هم دوست نیستند

 و هر کس برآن است که بیشتر دانه برچیند

فصل ها می گذشت و کبوتران روز به روز

 در دل آسمان پر نمی گرفتند و به زمین مبتلا تر می شدند .

کبوتران میراث داران گذشته خود بودند . که میراثشان ( آسمان آبی ) را

دانه و دام دزدیده است

از گذشته های دور آسمان این آبی بی کران این پیر جاوید،

در قلب خود همیشه کبوتران سفید بال داشت .

آسمان عاشق کبوتران مهاجر بوده ،

پر بوده

ز سفیدها

ز سیاه ها

پر بوده ز هر رنگی و خالی از هر رنگ .

که هر رنگی خوب است غیر از دورنگی

و آسمان این را خوب فهمید .

کبوتران از دیر باز مبتلای آسمان بوند

نه نه

بلکه هر درد را به جان می خریدند . تا آسمانی شوند

حتی اگر شکار گرسنه های آسمان می شدند ، که هیچ آسمانی نبودند

کبوتر نشانه آسمان بود .

نماد پاکی ها ، نماد آنان که دلداده ی بیکران اند

حتی نماد عشق .

هنوز در خاطر آسمان مانده است که کبوتران چگونه بوده اند .

و آسمان هنوز آبی است

آبی آبی . اما

این کبوتران اند که از یاد برده اند آن همه مهربانی را

و هیچ یادشان نیست که چگونه بوده اند و اکنون چه گشته اند

حق دارند ، جاذبه زمین زیاد است

همه سقوط می کنیم .

!!!

و هر چه بزرگتر سقوط محکم تر.

اصلا دلم نمی خواهد بگویم (( چرا دوباره پر نگیریم )).

ونیز ((دل بی کران گرفته است )); پیر شده، ز کبوتران دلگیر است .

اما ... آسمان بی کران با کبوتر ها زیباتر بود .

آسمان با سفیدی رنگ کبوتر ها روشن تر بود   اینقدر تیره نبود

کبوتر ها به آسمان هم بی مهری کردند

آسمان رنگش این نبود که اکنون است ـ تیره تر شده ، شبها تاریکتر از

 همیشه و بی فروغ تر .

روزها پر ز درد و ناله و نفرین

کبوتران را غفلتی عظیم گرفته است .

کبوتران به زمین نشستند و آسمان به عزا نشست .

و در آسمان همه آسمانی ها را دلگیر کرده است.

ماه دشت ، از حزن آسمان و آبیش خون است

لک های ماه را نمی بینید . پر از درد است .

هر شب تکه ای از این درد به آسمان نمایان می شود و تازه شب چهارده ام همه حزنش پدیدار می شود

و خورشید کهنسال ترین آسمان زمینیان را ، خشم گرفته است .

هر روز به جای نعمت ، نغمت زنورش بر نوادگان زمینی آدم فرو می ریزد . و

 زمین مسافرانش را که ز آسمان بودند زمینی کرده است .

آه . آه زبانم لال نکند کبوتران آسمان را از یاد برده باشند

نمی دانم !...

شاید شوق دانه و لانه و کاشانه دلش را برده

اما کبوتر پرواز را هیچوقت از یاد نمی برد .


موضوعات یادداشت

::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

33911

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
کبوتران به گل نشستند - بسوز... این همه آتش سزای توست
::لوگوی دوستان::































::لینک دوستان::
آتش عشق
موازی
عاشق
سرزمین کتاب
خورشید خانم
قاصدک
پایگاه ادبی خزه
گلناز
سخن
واژه
کلاغ
دوات
ادبکده
دانلود موسیقی
شاعرانه ی دختر خاکی
ایران کلیپ
کلیپ پارت
انجمن نمایش عروسکی داول
معلم
فال حافظ
ایران فال
::آوای آشنا::
::نوای سوختن::
::اشتراک::
 
::وضعیت من در یاهو::
::آرشیو::
::طراح قالب::