سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به من نوری ببخش که در پرتوش میان مردم گام بردارم و در تاریکی ها بدان راه یابم و در شکّ و شبهه ها روشن شوم . [امام زین العابدین علیه السلام]
 

 
   

آرزو - بسوز... این همه آتش سزای توست
 
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:418
 

ایدین :: 84/1/21::  11:26 صبح

باز این دل ترانه ای می خواند
و باز سکوت ترانه هایم را چک چک باران می شکند

ای دریغ از لحظه ای آرامش و تدبیر
زیــــــن  دل  مغبـــــون  و  پر تقصیـر

و این زمان است که چون همیشه از دست می رود ، بدون آنکه کمترین بهایی پرداخت شود و آرزوهای ماست که یک به یک به افسانه مبدل می شوند .
آرزوهایی که چون دخترکان عهد جاهلیت ، زنده بگور می شوند . آرزوهایی از نوع ممکن ، اما محال . و چه سخت است دیدن آنچه از آن توست و برای دیگران است .

همچون آزادی که از آن هر زندانی بی گناهیست ...
همچون زندگی که حق مسلم هر بی پناهیست ...

 

و این بار
صدای چک چک قطره های باران نیز
بگوش نمی رسد
زیرا که دل دیگر ترانه ای نمی خواند
دل مرده است و در مراسم ختمش
حتی قطره ها نیز شرکت نمی کنند ...
حتی اشکی ریخته نمی شود
چون هیچکس ندانست که در این سینه

دلی میتپد ، آفتابی طلوع می کند ، پرنده ای پرواز می کند
و
نهری روان است ...


موضوعات یادداشت

::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

33288

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
آرزو - بسوز... این همه آتش سزای توست
::لوگوی دوستان::































::لینک دوستان::
آتش عشق
موازی
عاشق
سرزمین کتاب
خورشید خانم
قاصدک
پایگاه ادبی خزه
گلناز
سخن
واژه
کلاغ
دوات
ادبکده
دانلود موسیقی
شاعرانه ی دختر خاکی
ایران کلیپ
کلیپ پارت
انجمن نمایش عروسکی داول
معلم
فال حافظ
ایران فال
::آوای آشنا::
::نوای سوختن::
::اشتراک::
 
::وضعیت من در یاهو::
::آرشیو::
::طراح قالب::