سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ملعون است، ملعون است دانشمندی که به سوی پادشاهی ستمگر می رود و به او در ستمش یاری می رساند [امام صادق علیه السلام]
 

 
   

آرزو - بسوز... این همه آتش سزای توست
 
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:6
 

ایدین :: 84/1/31::  1:14 صبح

تابوت می بردش با خود

کوچه باران داشت

کوچه خیس می لغزید

 و فانوسهای بیچارگی زینتش بودند

رسید به آنجا که نمام می شد

آرزوهای پیچی در این نقطه بن بست

انجا که پیرمرد خاطراتش را می نواخت

ملعبه رقص کودکان تقصیر

بلوغ سالها را دیده بود

ترکهای ناسزاها را آشنا بود

و انگشتان بد اقبالی را همسایگی می کرد

لعنت های پیر مردمان

و دلخستگی های جوانی  پنجره هایش

را آشنای مداوم بود

تابوت می بردش با خود

زن تنها نشسته بود

از دور تیشه ها می نواختند

جایی فرو می ریخت

................

....................

..............................!!!

 

دیگر کودکان بازی نبودند

فقط تکه ای از بن بست مانده بود

پیرمرد دیگر لعنت نمی کرد

حالا او بی شمار پیچ داشت


موضوعات یادداشت

::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

31781

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
آرزو - بسوز... این همه آتش سزای توست
::لوگوی دوستان::































::لینک دوستان::
آتش عشق
موازی
عاشق
سرزمین کتاب
خورشید خانم
قاصدک
پایگاه ادبی خزه
گلناز
سخن
واژه
کلاغ
دوات
ادبکده
دانلود موسیقی
شاعرانه ی دختر خاکی
ایران کلیپ
کلیپ پارت
انجمن نمایش عروسکی داول
معلم
فال حافظ
ایران فال
::آوای آشنا::
::نوای سوختن::
::اشتراک::
 
::وضعیت من در یاهو::
::آرشیو::
::طراح قالب::